اریا جونم سلام پنج شنبه شب با مهدی اینا رفتیم بولینگ بعدش هم رفتیم شام و پارک شهر به شما خیلی خوش گذشت . جمعه هم همگی رفتیم پلاژ شما با بابا جون و مهدی و باباش رفتین سمت اقایون ما هم سمت خانم ها ساعت پنج و نیم که اومدیم خونه شما خوابیدین تا ده شب بعد که ما خوابدیم شما بیدار شدید شاد و شنگول بعد تو تاریکی کلی با باباجونی بازی کردی بعد دوباره خوابیدی بمند که صبح هممون خوابا لو بودیم شما هم که تو خو.اب رفتی مهد ..........
جمعه ها و پنج شنبه ها ریتم زندگیمون بهم میریزه
حس میکنم شاغل بودنم یکی از حسناتش نظم مشخصیه که زندگیمون داره
نظرات شما عزیزان: